2 . بررسی ادبیات
2.1 . دستیابی به کربن خالص صفر
دستیابی به انتشار خالص کربن صفر یک هدف حیاتی در کاهش اثرات نامطلوب تغییرات آب و هوایی است. “انتشار خالص صفر” به معنای تغییر به سمت فن آوری ها و سیستم های انرژی است که انتشار کربن تولید نمی کنند، و متعادل کردن انتشار باقی مانده با جذب مقداری معادل از جو [ 28 ]. یک مطالعه علمی اخیر گزارش می دهد که دستیابی به انتشار خالص صفر برای تثبیت آب و هوا نیاز به تسریع در استفاده از منابع انرژی غیر کربنی و کاهش سریع سهم جهانی سوخت های فسیلی در ترکیب انرژی دارد. شکست در مدیریت موثر انتقال به انتشار کربن صفر خالص می تواند بر پرداخت بدهی یک کشور تأثیر بگذارد. بنابراین توصیه می شود که تمرکز به ساختار دولتی یک کشور معطوف شود.
کشورها شروع به کار بر روی چگونگی کاهش ردپای کربن در بخشهای مختلف کردهاند. مطالعه پاتا و همکاران. [ 29 ] بر تأثیر مصرف محصولات شیلات، رشد اقتصادی، دموکراسی و توسعه مالی بر ردپای ماهیگیری در مالزی. این مطالعه که تحت چارچوب منحنی کوزنتس زیستمحیطی (EKC) انجام شد، نشان داد که رشد اقتصادی و مصرف محصولات شیلاتی هر دو به افزایش ردپای ماهیگیری کمک میکنند، در حالی که توسعه مالی آلودگی را کاهش میدهد. اگرچه این مطالعه بر محیط زیست دریایی متمرکز است، اما به طور غیرمستقیم با پرداختن به نیاز به مدیریت منابع پایدار به کربن صفر خالص کمک می کند. تمرکز هند بر افزایش ظرفیت بار جنگل و تلاشهای احیای جنگلها میتواند به طور قابلتوجهی به ترسیب کربن کمک کند، به جبران انتشار گازهای گلخانهای از بخشهایی که کربنزدایی آنها سختتر است، کمک میکند، با اطمینان از اینکه کربن جذب شده از طریق سیستمهای طبیعی به تعادل انتشار گازهای گلخانهای از بخشهای انرژی و صنعتی کمک میکند [ 30 ]. کشورهای G7 و BRICS به دلیل سهم قابل توجهی که در انتشار جهانی کربن دارند، در این تلاش بسیار مهم هستند. این بررسی ادبیات رابطه بین سیستم حکمرانی خوب، انرژی های تجدیدپذیر، باز بودن تجارت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و انتشار خالص کربن صفر را بررسی می کند.
2.1.1 . پیوند بین سیستم حکمرانی خوب و کربن صفر خالص
اصول اصلی کربن توسط شورای یکپارچگی برای بازار داوطلبانه کربن (ICVCM) بر اهمیت حاکمیت برنامه موثر در دستیابی به انتشار گازهای گلخانه ای صفر خالص تا اواسط قرن تاکید می کند [ 31 ]. سیستم حکمرانی خوب شامل فرآیندهای سیاست گذاری شفاف، پاسخگو و فراگیر است که توسعه پایدار را تقویت می کند. مطالعات متعددی تأثیر حاکمیت بر نتایج زیست محیطی را برجسته کرده است [ 32] ، [33] ، [34] ، [35] ، [36 ]. O’Riordan و Pennington [ 37 ] بر نقش رهبران و ذینفعان در فرآیند دستیابی به این هدف تأکید کردند. اینها شامل گزارش پیشرفت کمیته تغییرات آب و هوا در سال 2022 به پارلمان و بررسی مستقل 2023 است که نشان می دهد باید کارهای بیشتری در تمام سطوح حاکمیتی انجام شود تا اطمینان حاصل شود که هدف خالص صفر برآورده شده است، در حالی که توریتی [ 38 ] بر نیاز به ساختارهای حاکمیتی برای فعال کردن انعطاف پذیری سمت تقاضا تأکید می کند. بارازا و همکاران [ 39 ] بیشتر از این حمایت میکند، و نشان میدهد که حکمرانی قوی، از جمله سیاستهای منسجم و استراتژیهای سرمایهگذاری، برای کربن زدایی موفق بخش انرژی ضروری است، در حالی که پاتا [ 40 ] با نشان دادن اینکه چگونه عدم قطعیت سیاست میتواند انتقال به انرژی پاک را مختل کند و تلاشهای کربنزدایی را متوقف کند، از این امر حمایت میکند. تغییرات در دولت یا اتحادهای سیاسی ممکن است منجر به اصلاح سیاستهای زیستمحیطی، اهداف انرژیهای تجدیدپذیر، یا طرحهای یارانه شود و ارزیابی قابلیت مالی پروژههای سبز را برای سرمایهگذاران دشوار کند. اویو و همکاران [ 41 ] و گانی [ 42 ] تأثیر مکانیسمهای حکمرانی کشور را بر عملکرد انتشار کربن موجودیتهای چند ملیتی بررسی کردند، یافتهها نشان داد که برخی مکانیسمها مانند کنترل فساد [ 43] ، [44] ، [45 ] و صدا و مسئولیت پذیری [ 46] ، [47] و سایر مکانیسمها به طور منفی با دولت مرتبط هستند، [48] اثربخشی به طور مثبت مرتبط هستند و نتیجه گیری می شود که محیط نهادی موجود برای دستیابی به انتقال خالص صفر کافی نیست. حکمرانی مؤثر منجر به سیاستها و مقررات زیستمحیطی قوی میشود. به عنوان مثال، چارچوب حاکمیت اتحادیه اروپا در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از طریق مقررات سختگیرانه و طرح های تجارت کربن مؤثر بوده است [ 49 ]. همچنین، مطالعات کافمن و همکاران. [ 50 ] و لی و همکاران. [ 51] نشان می دهد که کشورهایی که ساختارهای حکومتی بهتری دارند، به دلیل کیفیت نهادی بالا، ردپای کربن کمتری دارند، که مشخصه آن حاکمیت قانون، سطوح پایین فساد و مدیریت عمومی کارآمد است که به طور قابل توجهی بر کاهش انتشار کربن تأثیر می گذارد. اوتون و همکاران [ 52 ] یک مثال عملی از این ارائه می دهد که چگونه حکومت، به ویژه در قالب انجمن های صنعتی، می تواند اقدام جمعی را در مناطق صنعتی سنگین به سمت کربن خالص صفر سوق دهد. این مطالعات در مجموع بر پیوند حیاتی بین حکمرانی مؤثر و دستیابی به انتشار خالص کربن صفر تأکید میکنند.
2.1.2 . پیوند بین انرژی های تجدیدپذیر و کربن صفر خالص
انتقال به انرژی های تجدیدپذیر برای دستیابی به انتشار خالص کربن صفر با نوآوری های تکنولوژیکی در انرژی های تجدیدپذیر بسیار مهم است و آن را مقرون به صرفه تر و کارآمدتر می کند. منابع انرژی تجدیدپذیر، مانند باد، خورشید و آبی، جایگزین های پایداری برای سوخت های فسیلی ارائه می کنند، بنابراین نقش جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر در کاهش انتشار کربن برجسته شده است، با تاکید ویژه بر نیاز به حفظ روند انرژی های جایگزین [ 53 ]. مطالعات مختلف جنبه های مختلف این رابطه را مورد بررسی قرار داده اند و اهمیت انتقال به منابع انرژی پایدار برای کاهش تغییرات آب و هوایی را برجسته کرده اند. به عنوان مثال، نوآوری سبز نقش مهمی در کاهش تخریب محیط زیست ایفا می کند، همانطور که در کشورهای OECD مشاهده می شود که در آن گسترش استفاده از انرژی های تجدیدپذیر به دلیل افزایش خطرات امنیت انرژی نشان داده شده است که ردپای مواد و انتشار را کاهش می دهد [ 54 ]. سابهادرا و ادواردز [ 55 ] یک رویکرد پارک انرژی تجدیدپذیر یکپارچه (IREP) را برای همسویی صنایع انرژی های تجدیدپذیر در مناطق ویژه منابع در ایالات متحده برای تولید برق و سوخت های زیستی مایع از زیست توده جلبکی با انتشار خالص کربن صفر پیشنهاد کردند. این رویکرد مزایا، چالشها و نیازهای سیاستی را برای ادغام منابع انرژی تجدیدپذیر ارائه میکند. فونگ و لی [ 56 ] یک مطالعه شبیه سازی پویا را برای ارزیابی عملکرد انرژی در طول سال ساختمان های مسکونی کم ارتفاع در نیمه گرمسیری هنگ کنگ به منظور دستیابی به طراحی انرژی صفر خالص انجام دادند. این مطالعه بر اهمیت تقویت نقشه راه کم کربن در مناطق نیمه گرمسیری از طریق طراحی ساختمانهای کارآمد با انرژی تأکید میکند. لی و همکاران [ 57 ] مفهوم سیستم انرژی تجدیدپذیر هیبریدی انتشار منفی را با هدف شناسایی طراحی بهینه ترکیب انرژی برای تولید بیوچار معرفی کرد. این چارچوب به بررسی امکانهای اقتصادی و زیستمحیطی یکپارچهسازی منابع انرژی تجدیدپذیر برای دستیابی به انتشار منفی میپردازد. دل ریو گامرو و همکاران [ 58 ] روی پیوند آب-انرژی در تصفیه خانه های فاضلاب برای رسیدن به انتشار خالص کربن صفر متمرکز شد. این مطالعه امکانسنجی معرفی فناوریهای جایگزین برای رفع نیازهای انرژی در این نیروگاهها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و بر اهمیت کاهش انتشار گازهای گلخانهای در صنایع انرژیبر تأکید کرد. میس و همکاران [ 59 ] مدلی را برای بررسی مسیرهای دستیابی به پلاستیک با انتشار خالص صفر از طریق استفاده از زیست توده و دی اکسید کربن ایجاد کرد. این مطالعه پتانسیل دستیابی به انتشار خالص صفر در صنعت پلاستیک را با ترکیب منابع انرژی تجدیدپذیر و شیوه های بازیافت موثر برجسته می کند. این مطالعات بر اهمیت گذار به منابع انرژی پایدار و اجرای فناوریهای نوآورانه برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و ارتقای پایداری زیستمحیطی تاکید میکند.
2.1.3 . پیوند بین باز بودن تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، و کربن صفر خالص
رابطه بین باز بودن تجارت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و انتشار خالص کربن صفر موضوع مورد توجه در ادبیات اخیر بوده است. ادبیات نشان میدهد که تعامل پیچیدهای بین باز بودن تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، و انتشار خالص کربن صفر وجود دارد، با مطالعاتی که بر مناطق و متغیرهای مختلف برای درک پیامدهای فعالیتهای اقتصادی بر محیطزیست تمرکز دارند. باز بودن تجارت می تواند به طور قابل توجهی بر سطوح آلودگی در کشورهای در حال توسعه تأثیر بگذارد، به ویژه از طریق کنترل فساد و مدیریت منابع طبیعی. اثرات آستانه باز بودن تجارت نشان می دهد که تجارت می تواند انتشار کربن را تشدید یا کاهش دهد، بسته به زمینه رانت منابع طبیعی و کنترل فساد [ 60 ] Bagadeem et al. [ 61 ] دریافتند که تأثیر FDI بر انتشار کربن صنعتی خاص بخش ثابت نیست، در حالی که باز بودن تجارت می تواند انتشار کربن را هم افزایش و هم کاهش دهد. کاماچی و همکاران [ 62 ] یک علیت یک طرفه از انتشار کربن به باز بودن تجارت و FDI را شناسایی کرد و بر نیاز به FDI محافظ محیط زیست تأکید کرد. اودمبا و همکاران [ 63 ] پیوند بین فعالیتهای اقتصادی فراساحلی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، باز بودن تجارت و پیامدهای زیستمحیطی را بررسی کرد و بر نیاز به شیوههای توسعه پایدار تأکید کرد. خان و اوزتورک [ 64 ] با استفاده از تجزیه و تحلیل داده های تابلویی برای درک روابط بین این متغیرها، ارتباط علی بین آلودگی محیط زیست، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، رشد اقتصادی و باز بودن تجارت در آسیا را بررسی کردند. تخمینهای مدل انتشار CO2 نشان میدهد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی داخلی تأثیر مثبت قابلتوجهی بر آلودگی محیطی دارد و از فرضیه بهشت آلودگی (PHH) حمایت میکند. آسونگو و اودیامبو [ 65 ] بر تجارت و آستانه های FDI انتشار CO2 برای اقتصاد سبز در جنوب صحرای آفریقا تمرکز کردند و بینش هایی را در مورد ارتقای پایداری در منطقه ارائه کردند. تحقیق بورگسی و همکاران. [ 66 ] نشان میدهد که شرکتهای چندملیتی اغلب فناوریهای پیشرفته و پاکتر را به کشورهای میزبان میآورند که به کاهش انتشار کمک میکنند. در حالی که رشد اقتصادی میتواند منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانهای شود، باز بودن تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی میتواند رشد پایدار را با تشویق استفاده از منابع کارآمد و روشهای تولید پاکتر، گروسمن و کروگر [ 67 ] ترویج کند. ضمیر و همکاران [ 68 ] به بررسی ارتباط بین نوآوری، رشد اقتصادی، محیط زیست، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، و باز بودن تجارت در هند پرداخت و نقش پیشرفت های تکنولوژیکی را در کاهش انتشار کربن برجسته کرد. وانگ و همکاران [ 69 ] نقش باز بودن تجارت را در ارتقای رشد اقتصادی بدون افزایش انتشار کربن، به ویژه در زمینه دستیابی به بی طرفی کربن، برجسته کرد. قمروزمان و همکاران. [ 70] بر اهمیت سیاستهای زیستمحیطی مؤثر و شیوههای پایدار در کاهش اثرات بالقوه منفی زیستمحیطی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و باز بودن تجارت تأکید کرد. نپال و همکاران [ 71 ] پیوندهای پویا بین امنیت انرژی، رشد اقتصادی، پایداری زیستمحیطی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، و باز بودن تجارت در هند را با استفاده از مدلسازی اقتصادسنجی سری زمانی بر اساس مدل تأخیر توزیع شده خودرگرسیون (ARDL) و آزمونهای علیت گرنجر مدل تصحیح خطای برداری (VECM) مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که اتخاذ تکنیک های کارآمد انرژی از طریق FDI برای کاهش انتشار کربن در هند ضروری است. اقبال و همکاران [ 72 ] رابطه بین انتشار CO2، مصرف انرژی تجدیدپذیر، FDI، صادرات و رشد اقتصادی در کشورهای BRICS را بررسی کرد. این تحقیق بر اهمیت شیوه های پایدار برای توسعه اقتصادی بلندمدت تاکید کرد.
2.2 . چارچوب نظری
این مطالعه بر اساس دو نظریه است که توضیح می دهد چگونه حکمرانی فراگیر می تواند به دستیابی به کربن خالص صفر کمک کند. این دو نظریه عبارتند از نظریه سیاسی تطبیقی و نظریه کنش جمعی که در شکل 1 ارائه شده است . تئوری سیاسی تطبیقی معتقد است که سیستمهای سیاسی باید انعطافپذیر بوده و قادر به پاسخگویی به شرایط محیطی و اجتماعی در حال تغییر باشند تا بتوانند به طور موثر به مسائل پیچیدهای مانند تغییرات آب و هوایی رسیدگی کنند. این نظریه نشان می دهد که حکومت فراگیر شامل مشارکت شرکت کنندگان مختلف در فرآیندهای تصمیم گیری است و می تواند سازگاری و انعطاف پذیری سیستم های سیاسی را بهبود بخشد. حکمرانی فراگیر می تواند با ترکیب طیف وسیعی از دیدگاه ها و تخصص به سیاست های آب و هوایی جامع تر و مؤثرتر منجر شود. در مواجهه با چالش جهانی تغییرات آب و هوا، اغلب برای یک سیاست یا معیار واحد مؤثر است، زیرا تأثیرات تغییر اقلیم چند وجهی است و حوزههای متعددی مانند محیط طبیعی، اجتماعی-اقتصادی و سلامت انسان را شامل میشود، بنابراین راهحلهای مختلفی مورد نیاز است [ 73 ]. تئوری سیاسی تطبیقی تاکید می کند که سیستم های سیاسی باید بتوانند به طور انعطاف پذیر به این تغییرات واکنش نشان دهند و سیاست ها و اقدامات را به سرعت تنظیم کنند تا از اثربخشی واکنش به تغییرات آب و هوایی اطمینان حاصل کنند، حکمرانی فراگیر نقش مهمی در این فرآیند ایفا می کند [ 74 ]. حکمرانی فراگیر فقط شامل مشارکت دادن شرکتکنندگان مختلف در فرآیند تصمیمگیری نیست، بلکه حصول اطمینان از این است که چنین مشارکتی اساسی و تأثیرگذار است. از طریق حکمرانی فراگیر، دولتها میتوانند از تخصص و تجربه در زمینههای مختلف برای توسعه سیاستهای علمی و جامعتر اقلیمی استفاده کنند. به عنوان مثال، دانشمندان می توانند تحقیقات به روز در مورد تغییرات آب و هوا ارائه دهند، مشاغل می توانند فناوری ها و نوآوری های سبز را به اشتراک بگذارند، و سازمان های مبتنی بر جامعه می توانند نیازها و مشکلات واقعی را در سطح مردمی منعکس کنند.

- دانلود: دانلود تصویر با وضوح بالا (135 کیلوبایت)
- دانلود: دانلود تصویر در اندازه واقعی
شکل 1 . چارچوب نظری
نظریه کنش جمعی بر اهمیت انسجام اجتماعی و کنش جمعی در دستیابی به اهداف مشترک تاکید دارد. در زمینه تغییرات آب و هوایی، منافع جمعی به توانایی جوامع و کشورها برای همکاری با یکدیگر برای کاهش انتشار کربن اشاره دارد [ 75 ، 76 ]. حکمرانی مؤثر می تواند کارایی جمعی را با ایجاد اعتماد، ترویج همکاری و تضمین اجرای عادلانه و شفاف سیاست ها بهبود بخشد [ 77 ]. اعتماد به دولت ها و نهادها برای بسیج حمایت عمومی از سیاست آب و هوا و تشویق اقدامات فردی و جمعی برای کاهش ردپای کربن ضروری است. وقتی مردم به دولت ها و نهادها اعتماد می کنند، به احتمال زیاد از اجرای سیاست های آب و هوایی حمایت می کنند و در آن مشارکت می کنند. برای ایجاد اعتماد، در وهله اول به شفافیت و پاسخگویی از سوی دولت ها و نهادها نیاز است. فرآیندهای شفاف تصمیمگیری و اطلاعات باز، عموم مردم را قادر میسازد تا فرآیند تدوین و اجرای سیاستها را درک کنند و در نتیجه سوء ظن و بیاعتمادی نسبت به رفتار دولت را کاهش دهند. به عنوان مثال، هنگامی که دولت ها با مردم مشورت می کنند و علم پشت سیاست های کربن خود را توضیح می دهند، می توان اعتماد عمومی را افزایش داد.
جدای از دو نظریه تبیین شده، نظریه های دیگری نیز وجود دارند که تأثیر سایر متغیرها را بر محیط زیست توضیح می دهند. فرضیه پناهگاه آلودگی (PHH) اشاره میکند که از آنجایی که استانداردهای زیستمحیطی در کشورهای در حال توسعه نسبتاً ضعیف هستند، شرکتها در کشورهای توسعهیافته تمایل دارند تولیدات بسیار آلاینده را به آن کشورها منتقل کنند تا ضمن دور زدن مقررات سختگیرانه زیستمحیطی، هزینهها را کاهش دهند. این فرضیه تأثیر تفاوت در تجارت بین المللی و مقررات زیست محیطی را بر انتشار کربن جهانی نشان می دهد [ 78 ]. برای مثال، برخی از مطالعات نشان میدهند که سرمایهگذاریهای شرکتهای فراملی (TNCs) در کشورهای در حال توسعه به دلیل قوانین و اجرای نسبتا ضعیف زیستمحیطی در این کشورها، با انتشار کربن بالاتری همراه است [ 79 ]. این پدیده نه تنها انتشار جهانی کربن را تشدید می کند، بلکه ممکن است منجر به نابرابری زیست محیطی و آسیب های زیست محیطی شود. بنابراین جامعه بین المللی نیاز به تقویت قوام و شفافیت استانداردهای زیست محیطی برای جلوگیری از انحراف صنایع آلاینده داشت.
بر اساس فرضیه هاله آلودگی (PHH)، رفتار زیستمحیطی TNCها در سراسر کشورها سازگار است و شرکتهای TNC از طریق FDI، آخرین و سبزترین فناوریها را وارد میکنند [ 80 ]. به طور خاص، شرکتی که اقدامات زیست محیطی سختگیرانه ای را در یک کشور انجام می دهد، اغلب اقدامات مشابهی را در کشورهای دیگر انجام می دهد، حتی اگر استانداردهای زیست محیطی محلی پایین باشد. در زمینه انتشار کربن و آلودگی محیط زیست، این فرضیه پیامدهای مهمی برای کشورهای G7 و BRICS دارد. کشورهای G7 معمولا دارای استانداردهای زیست محیطی بالا و مقررات سختگیرانه هستند، جایی که بسیاری از شرکت های چند ملیتی اقدامات سختگیرانه کاهش کربن و حفاظت از محیط زیست را اجرا کرده اند [ 81 ]. این شرکت ها هنگام ورود به بازار BRICS تمایل دارند استانداردهای بالای کشور خود را حفظ کنند تا تصویر برند خود و رقابت در بازار را حفظ کنند. به عنوان مثال، بسیاری از شرکت های چندملیتی ایالات متحده و اروپا نه تنها هنگام ورود به کشورهای بریکس مانند چین و هند از مقررات زیست محیطی محلی پیروی می کنند، بلکه ابتکار عمل را برای اتخاذ استانداردهای بالاتر حفاظت از محیط زیست، مانند استفاده از انرژی پاک، بهبود بهره وری انرژی و کاهش انتشار زباله، به عهده می گیرند. این یک تقویت بزرگ برای انتشار خالص کربن صفر جهانی است.
فرضیه منحنی کوزنتس زیست محیطی (EKC) نشان می دهد که با توسعه اقتصاد، کیفیت محیطی ابتدا بدتر می شود و سپس بهبود می یابد و منحنی U شکل معکوس را نشان می دهد [ 82 ]. به خصوص، زمانی که یک کشور در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، رشد اقتصادی اغلب با افزایش آلودگی محیط زیست همراه است، زیرا صنایع با منابع فشرده و ساخت و ساز زیرساخت منجر به انتشار مقادیر زیادی کربن می شود. با این حال، با افزایش درآمد و افزایش نگرانی ها در مورد کیفیت محیط زیست، دولت شروع به اتخاذ اقدامات سختگیرانه تری برای حفاظت از محیط زیست، سرمایه گذاری در انرژی پاک و حفاظت از محیط زیست می کند، بنابراین به تدریج انتشار کربن را کاهش می دهد. این فرضیه توضیح میدهد که چرا برخی از کشورهای توسعهیافته میتوانند بعداً پس از یک مرحله اولیه و با آلودگی بالا به بهبودهای قابل توجهی در کیفیت محیطی دست یابند.
فرضیه منحنی ظرفیت بار (LCC) این است که ظرفیت بار سیستم های محیطی با توسعه اقتصادی متفاوت است. به طور خاص، سیستم های زیست محیطی می توانند آلاینده ها را تا حدودی جذب و پردازش کنند، اما فراتر از این حد منجر به تخریب محیط زیست و عدم تعادل اکولوژیکی می شود. این فرضیه بر محدودیتها و آسیبپذیریهای سیستمهای زیستمحیطی تأکید میکند و به کشورها یادآوری میکند که در پیگیری رشد اقتصادی، باید به حفاظت و بازیابی سلامت سیستمهای محیطی توجه کنند [ 83 ]. به عنوان مثال، بهره برداری بیش از حد از منابع طبیعی و انتشار مقادیر زیادی آلاینده ممکن است از ظرفیت تحمل محیط زیست فراتر رود و در نتیجه آسیب های زیست محیطی جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. بنابراین، سیاست گذاران در کشورهای G7 و BRICS باید تعادلی بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست ایجاد کنند و اطمینان حاصل کنند که فعالیت های اقتصادی از ظرفیت حمل سیستم های زیست محیطی فراتر نرود و به توسعه پایدار دست یابند.
Leave A Comment